مدیریت فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی در مدیریت کسب و کار، از مقوله هاي بسیار تخصصی و در عین حال بسیار موثر محسوب می شود. و به همین خاطر در آموزش هاي مدیریت کسب و کار کمتر به آن پرداخته می شود و دانش مدیران هم در این زمینه بسیار ضعیف است . فرهنگ سازمانی چون ملموس نیست، توجهی هم به آن نمی شود، اما به جرات می توان گفت : کلید و رمز بسیاري از مسائل و مشکلات سازمان ها، همین فرهنگ سازمانی است.
بنابراین در این مقاله به فرهنگ سازمان، نحوه مدیریت و سطوح فرهنگ یک سازمان می پردازیم.
فرهنگ سازمانی چیست؟
فرهنگ سازمان همان باورها و عقاید و نگرش ها و هنجارها و آداب و رسوم مشترك کارکنان سازمان است. در یک سازمانی که کارکنان همگی معتقد هستند که فلسفه ما سودآوري براي سازمان است و با مشتري تحت هر شرایطی باید با احترام رفتار شود، یا همه ما نسبت به اعمالمان مسئول هستیم و باید به همدیگر کمک کنیم، نسب به سازمانی که کارکنانشان عمدتا به منافع خودشان می اندیشند و موفقیت خود را در گرو تضعیف دیگران می جویند، بی شک با وجود حقوق و دستمزدهاي مساوي و شرایط کار یکسان، بهره وري بسیار متفاوتی خواهند داشت.
به یاد داشته باشید که اگر فرهنگ سازمانی را مدیریت نکنید، فرهنگ شما را مدیریت خواهد کرد .
چگونه فرهنگ سازمانی را مدیریت کنیم؟
با توجه به مراحل ذیل، می توانید فرهنگ سازمانی را به خوبی مدیریت نمایید:
قدم اول
نخست باید اصول و باورها و هنجارهاي خود را در سازمان مشخص کنید .بیانیه ارزش سازمان اینجا می تواند یک راهنما باشد . مثلاً می توانید بگویید در این سازمان رضایت مشتري و انضباط کاري و اخلاق حرفه اي از اصول بنیادین ماست . حال باید براي مولفه هاي فوق شاخص هاي رفتاري تعریف کنید. مثلا در مورد انضباط کاري شما از کارکنان چه انتظاري دارید؟ سر وقت حاضر شدن، احترام به قوانین شرکت و… می تواند شاخص هاي خوبی باشد.
قدم دوم
گزینش کارکنان، گلوگاه ورود باورها و عقاید جدید است. در گزینش دقت کنید. معیارها و شاخص هاي فرهنگی را به عنوان ملاك گزینش در آزمون ها و مصاحبه ها بیاورید. افرادي را جذب نمایید که ارزش ها و باورهاي مشترکی با شما دارند.
قدم سوم
باورها و ارزش ها و انتظارات را مدام به کارکنان آموزش دهید و الگوسازي کنید . در جلسات روي آن ها تاکید کنید. آن ها را تبدیل به تابلو و شعار کنید و در در و دیوار نصب نمایید.
قدم چهارم
کارکنانی که اصول و ارزش هاي فرهنگ سازمانی را بیشتر از بقیه ارج می نهند، تشویق و ترغیب نمایید.
سطوح فرهنگ یک سازمان
فرهنگ سازمانی از سه سطح اصلی تشکیل شده است که هرکدام نقش حیاتی در شکلگیری و تعیین رفتارها و عملکردهای کارکنان دارند. این سطوح عبارتند از:
- اصول سازمان: این سطح شامل قوانین، مقررات، و رویههای رسمی است که سازمان به منظور هدایت و کنترل عملکردها و فعالیتها به کار میگیرد. این اصول به طور معمول در اسناد رسمی مانند سیاستها و دستورالعملها ثبت میشوند و به عنوان مبنایی برای تصمیمگیریها و اقدامات سازمانی عمل میکنند. اصول سازمان به وضوح نشان میدهد که چه چیزی در سازمان پذیرفته و چه چیزی غیر قابل قبول است.
- ارزشها و باورهای سازمان: این سطح بیانگر اصول اخلاقی، اعتقادات و هنجارهای مشترکی است که اعضای سازمان به آنها پایبند هستند. این ارزشها و باورها تعیین میکنند که چه چیزی برای سازمان اهمیت دارد و به چه چیزهایی باید توجه ویژهای شود. این سطح به شکلگیری رفتارها و نگرشهای کارکنان کمک میکند و به آنها نشان میدهد که چه چیزی از آنها انتظار میرود.
- موارد پنهانی سازمان: این سطح شامل جنبههایی از فرهنگ سازمانی است که به طور آشکار و رسمی بیان نمیشوند اما به شدت بر رفتارها و تعاملات کارکنان تاثیر میگذارند. این موارد پنهانی میتوانند شامل نمادها، قصهها، سنتها و عادات سازمانی باشند که به طور غیررسمی در سازمان رایج هستند. این عناصر به ایجاد حس هویت و تعلق خاطر در بین کارکنان کمک میکنند و میتوانند تفاوتهای ظریفی بین سازمانها ایجاد کنند.
عوامل موثر بر فرهنگ سازمان
فرهنگ سازمانی تحت تأثیر مجموعهای از عوامل گوناگون قرار میگیرد که هرکدام به نوبه خود میتوانند در شکلگیری و تغییر آن نقش داشته باشند. برخی از مهمترین عوامل مؤثر بر فرهنگ سازمانی عبارتند از:
- رهبری و مدیریت: سبک رهبری و مدیریتی که توسط رهبران سازمان به کار گرفته میشود، تأثیر مستقیمی بر فرهنگ سازمانی دارد. رهبران از طریق تصمیمگیریها، رفتارها و ارتباطات خود میتوانند ارزشها و هنجارهای خاصی را ترویج کنند و به کارکنان نشان دهند که چه انتظاراتی از آنها وجود دارد.
- سیاستها و رویهها: قوانین، مقررات و رویههای رسمی سازمان نقش مهمی در شکلدهی به فرهنگ سازمانی ایفا میکنند. این سیاستها و رویهها میتوانند نحوه انجام کارها، تعاملات و ارتباطات درون سازمان را تعیین کنند و به عنوان مبنایی برای رفتارهای مطلوب و نامطلوب عمل کنند.
- تاریخچه و تجربیات سازمان: تاریخچه و تجربیات گذشته سازمان میتواند تأثیر زیادی بر فرهنگ کنونی آن داشته باشد. موفقیتها و شکستهای گذشته، تصمیمات مهم و رویدادهای مهم سازمانی میتوانند ارزشها و باورهای خاصی را در سازمان تقویت کنند.
- محیط خارجی: عوامل خارجی مانند فرهنگ ملی، قوانین و مقررات دولتی، شرایط اقتصادی و اجتماعی میتوانند بر فرهنگ سازمانی تأثیرگذار باشند. سازمانها معمولاً به محیط خارجی خود واکنش نشان میدهند و فرهنگ خود را بر اساس تغییرات محیطی تنظیم میکنند.
- نیروی انسانی: تنوع نیروی انسانی و ویژگیهای فردی کارکنان میتواند بر فرهنگ سازمانی تأثیر بگذارد. ارزشها، اعتقادات و نگرشهای کارکنان میتواند به طور مستقیم و غیرمستقیم بر فرهنگ سازمانی اثر بگذارد و در شکلگیری و تغییر آن نقش داشته باشد.
- ارتباطات درونسازمانی: نحوه و کیفیت ارتباطات درونسازمانی میتواند نقش مهمی در شکلدهی به فرهنگ سازمانی داشته باشد. ارتباطات باز و شفاف میتواند به ترویج اعتماد و همکاری کمک کند، در حالی که ارتباطات محدود و غیرشفاف میتواند به ایجاد تنشها و اختلافات منجر شود.
- تکنولوژی و نوآوری: پیشرفتهای تکنولوژیکی و نوآوریها میتوانند فرهنگ سازمانی را تحت تأثیر قرار دهند. استفاده از فناوریهای جدید و پذیرش نوآوریها میتواند به تغییر نگرشها و رفتارهای سازمانی منجر شود و به شکلدهی به یک فرهنگ نوآورانه کمک کند.
این عوامل، هرکدام به تنهایی و یا در تعامل با یکدیگر میتوانند بر فرهنگ سازمانی تأثیر بگذارند و به شکلگیری هویت و ارزشهای سازمان کمک کنند.
نتیجه گیری
در نهایت باید بگوییم که فرهنگ سازمانی اهمیت زیادی دارد و عدم توجه به این موضوع، مشکلات زیادی را به همراه می آورد.. اگر برنامه ها به خوبی اجرا نمی شوند، اگر کارکنان روحیه خوبی ندارند، اگر در سازمان هیچ نشانه هایی از پویایی و رشد به چشم نمی خورد، احتمالا ریشه (فرهنگ سازمان) خراب است. اگر سازمان هایی را می بینید که از تمامی جهات به هم شبیه هستند، لیکن عملکردهاي متفاوتی دارند، احتمالا علت همان فرهنگ سازمانی می باشد.
بنابراین، دارد و اخذ دانش و اطلاعات در این زمینه، برای مدیران کسب و کار ضروری است تا ریشه بسیاری از مشکلات حل شود و سازمان در راستای پویایی و شکوفایی قرار گیرد.
دیدگاهتان را بنویسید