انواع استراتژی ها در عمل
تاکنون نام مدیریت استراتژیک یا مدیریت راهبردی را شنیده اید؟ منظور از انواع استراتژی یا مدیریت استراتژیک چیست؟
هر کسب و کار بنا بر نوع کار و سیستم، هدف یا اهدافی را تعیین می کند. اینکه چگونه و از چه مسیری می خواهید به این هدف یا اهداف برسد، استراتژی نامیده می شود.
هر کسب و کاري بعد از بررسی وضعیت موجود خود، باید بتواند یک یا چند استراتژي مطلوب براي خود انتخاب کند. در این مقاله به انواع استراتژی در عمل می پردازیم.
انواع استراتژی چیست؟
انواع استراتژي هاي ممکن براي کسب و کارها به شرح زیر می باشد:
- استراتژي تهاجم (SO): این نوع استراتژی ها از جنس خلاقیت و نوآوری در کسب و کار شما هستند و هنگامی که کسب و کار در شرایط بسیار خوب با فرصت هایی مواجه می شود ، می توان از این دسته از استراتژي ها نظیر: رشد، سرمایه گذاري و توسعه بازار یا محصول و… استفاده کرد.
- استراتژی رقابتی (ST): کسب و کار ما در این مرحله عملکرد قوی و خوبی دارد، اما با این حال از خطر تهدیدهاي محیط بیرونی مصون نیست. چگونه با وجود نقاط قوت خود می توانیم تهدید ها را بی اثر سازیم؟ عنصر کلیدي این خانه « ثبات در عین رقابت » محسوب می شود . در چنین شرایطی باید بتوان با قوت هاي داخلی، تهدید ها را به فرصت تبدیل کرد.
- استراتژی تدافعی (WT): در این حالت کسب و کار به شدت ضعیف است و نقطه قوتی براي رهایی از خطر تهدیدها وجود ندارد. از راه کار هاي پیشنهادي براي کسب و کار هاي این چنینی می توان عقب نشینی، تعطیلی و انحلال و… را نام برد.
- استراتژی محافظه کارانه(WO): کسب و کار اگرچه با عملکرد ضعیف تری نسبت به سایر رقبا مسیر خود را طی می کند، لیکن فرصت هاي خوبی براي آن فراهم است . جنس راه کارهاي پیشنهادي از همان دسته رشد و سرمایه گذاري و نوآوري خواهد بود؛ با این تفاوت که ، عنصر احتیاط و محافظه کاري به آن اضافه خواهد شد.
اجرای استراتژی
بعد از تدوین و انتخاب از میان انواع استراتژی، نوبت اجراست. تدوین موفقیت آمیز یک استراتژي، اجراي موفقیت آمیز آن را تضمین نمی کند. مجریان استراتژي ها معمولا با تدوین کنندگان یکی نیستند. بنابراین ممکن است مجریان در عمل تعهدي به اجرا نداشته باشند.
به هرحال ممکن است یک استراتژي خوب، بد اجرا شود. ضمن این که ممکت است یک استراتژي که بد تدوین شده است، به خوبی اجرا شود . موفّقیت سازمان در گرو این است که استراتژي به خوبی تدوین و به خوبی اجرا شود.
تحقیقات نشان می دهد که 86% مدیران در اجراي استراتژي مشکل دارند. حال آن که فقط 14% در تدوین با مشکل مواجه می شوند. پر واضح است که مشکل اصلی در اجرا است، نه در تدوین . پیتر دراکر جملۀ معروفی در این زمینه دارد، فرهنگ، استراتژي را قورت می دهد . در واقع استراتژي هاي تدوین شده در عمل با مقاومت کارکنان مواجه می شوند.
به طور کلی براي آن که انواع استراتژي در عمل خوب پیاده شود، به سه مقوله باید توجه اساسی کرد: فرهنگ سازمان، ساختار سازمان و رهبري.
فرهنگ سازمان باید با استراتژي مد نظر همخوانی داشته باشد . براي این منظور می توان کارکنان جدیدي جذب کرد و یا آموزش هایی را ارائه داد و یا از ساز و کارهاي انگیزشی براي کاهش مقاومت کارکنان استفاده کرد. با نقشه هاي کهن، سرزمین هاي جدید فتح نخواهند شد .
بنابراین با ساختار سابق انتظار پیاده سازي موفّقیت آمیز استراتژي را نداشته باشید . ساختار باید متناسب با استراتژي تغییر یابد، تقسیم کارها به روز شود، پست هاي جدید ایجاد شود و پست هاي غیر ضروري حذف و یا ادغام شوند و…. و بالاخره براي اجراي یک استراتژي خیلی مهم است که مدیران ارشد سازمان در نقش یک رهبر چگونه گام بر می دارند.
بی تردید رهبر باید در اجراي استراتژي هاي جدید پیش قدم باشد، الگو سازي کند و حمایت هاي لازم را به عمل آورد.
بهترین استراتژی از میان انواع استراتژی در عمل کدام است؟
براي انتخاب استراتژي باید محیط داخلی خودتان را بررسی کنید تا نقاط قوت و ضعف خودتان مشخص شود. آنگاه محیط بیرونی خودتان را هم بررسی کنید تا فرصت ها و تهدید هاي محیط بیرونی هم مشخص شود. استراتژي یعنی تمرکز نقطه قوت خود، روي نقطه ضعف طرف مقابل (فرصت بازار).
مدیریت استراتژیک عمدتا یعنی درك محیط و اتخاذ تصمیم متناسب با آن. در موفّقیت یا شکست در کسب و کاري عوامل متعددي دخیل است. برخی از این عوامل تحت کنترل سازمان است؛ مثل نیروي انسانی، حسابداري، بازاریابی، فرهنگ سازمانی، شیوه مدیریت و رفتار با کارکنان.
مدیریت استراتژیک یعنی هنر تبدیل تهدید ها به فرصت ها. به طور خلاصه در بررسی محیطی، نقاط قوت و ضعف در محیط داخلی و فرصت ها و تهدید ها در محیط بیرونی مشخص می شود.
نتیجه گیری
به طور کلی، نمی توان برای تمامی کسب و کارها یک استراتژی را مناسب دانست. برای انتخاب بهترین استراتژی از میان انواع استراتژی در عمل، باید بررسی محیطی انجام دهیم، خطرات و فرصت ها را به خوبی تشخیص دهیم و تهدید را به فرصت تبدیل کنیم تا موفقیت سازمان تضمین شود.
دیدگاهتان را بنویسید