مفهوم انواع بازاریابی به ساده ترین شکل ممکن!
به ساده ترین شکل ممکن با چند مفهوم بازاریابی آشنا شوید.
بازنشر و دخل و تصرف: دکتر علی جمشیدی
بازاریابی مستقیم
فرض کنید شما در یک مهمانی، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد، بلافاصله میرین پیشش و می گین: “من پسر ثروتمندی هستم، با من ازدواج کن”، به این میگن بازاریابی مستقیم.
بازاریابی مستقیم، به معنای مراجعه مستقیم به مشتری و معرفی محصول یا خدمات می باشد.
اگر محصول یا خدمات با ارزشی دارید، و تعداد مشتریان شما محدود است، این شیوه مناسب شماست. دقت کنید، به مشتریانی که پیشنهاد نداده اید، جواب بله هم از آنها نخواهید شنید. پس، شروع کنید به ارائه پیشنهاد های ویژه به مشتریان بالقوه.
بازاریابی چریکی
فرض کنید، شما در یک مهمانی به همراه دوستانتون، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد. شما صدای بسیار خوبی دارید و شروع می کنید به خواندن آوازی زیبا، به گونه ای که توجه همه دختران مراسم را به سوی خود جلب می کنید و کاسه کوزه بقیه روابط را هم به هم میزنید. به این میگن بازاریابی چریکی.
بازاریابی چریکی در واقع استفاده از یک مهارت خاص و کاربردی جهت بدست آوردن سهم بازار است. فلسفه اصلی این نوع بازاریابی، به کاربردن خلاقیت در بازاریابی و کاهش چشمگیر هزینه های تبلیغات است. کسب و کارهای کوچک و متوسط، با این شیوه می توانند به کسب و کارهای بزرگ در بازار تنه بزنند. اگر خلاق هستید، بسم الله…
بازاریابی تلفنی
شما در یک مهمانی، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد، بلافاصله میرین پیشش و شماره تلفنش رو می گیرین، فردا باهاش تماس می گیرین و می گین: من پسر ثروتمندی هستم، با من ازدواج کن، به این میگن بازاریابی تلفنی.
در بازاریابی تلفنی، فرصت بیشتری دارید تا مراحل متعددی با مشتری در تماس باشید و همچنین با هزینه های کمتری نسبت به بازاریابی مستقیم، با افراد بیشتری در تماس باشید. امروزه بازاریابی تلفنی به دلیل کاهش هزینه ویزیت حضوری و همچنین تسبط بیشتر روی مراحل فروش، همچنان جذاب است.
روابط عمومی
شما در یک مهمانی، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد، بلافاصله کراواتتون رو مرتب می کنین و میرین پیشش، اون رو به یک نوشیدنی دعوت می کنیین، وقتی کیفش می افته براش از روی زمین بلند می کنین، در آخر هم براش درب ماشین رو باز می کنین و اون رو به یک سواری کوتاه دعوت می کنین و میگین: ” در هر حال، من پسر ثروتمندی هستم، با من ازدواج می کنی؟”، به این میگن روابط عمومی!
در بازاریابی به شیوه روابط عمومی، هدف این است که قبل از ارائه محصول و خدمات، اعتماد و نظر مشتری جلب شود. این روش بسیار موثر و البته زمان بر است. اگر جذب یک مشتری خاص برای شما بسیار با ارزش و حیاتی است و می خواهید مشتریان وفاداری داشته باشید، این روش، بسیار هوشمندانه است.
برند سازی
شما در یک مهمانی، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین که داره به سمت شما میاد و میگه: “شما پسر جنتلمنی هستید، آوازه شما را من زیاد شنیدم، با من ازدواج می کنی؟” به این می گن شناسایی علامت تجاری (برند) شما توسط مشتری.
براین اینکه به این مرحله در بازاریابی برسید، باید روی خودتان، محصول تان، سازمان تان و روابط تان سرمایه گذاری کنید. برند سازی هم زمان بر است و هم هزینه بر، اما نتیجه آن بسیار هیجان انگیز و جذاب است. شرکت هایی که دید بلند مدت در تجارت دارند، همیشه برندسازی را جزئی از برنامه های خود می دانند.
موانع ورود به بازار
شما در یک مهمانی، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد، بلافاصله میرین پیشش و می گین: “من پسر ثروتمندی هستم، با من ازدواج کن”، بلافاصله اون هم یک سیلی جانانه نثار شما می کنه، و همسرش رو هم صدا میزنه …، به این میگن:موانع ورود به بازار
ورود به بازار، همیشه آسان نیست. قبل از هر اقدامی باید تحقیق کرد، هر بازاری قوانین و سیاست ها و شرایط خاص خودش را دارد. مخصوصا بازارهای جدید و ناشناخته را باید از قبل کنکاش کرد.
رقابت
شما در یک مهمانی، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد، ولی قبل از این که حرفی بزنین، شخص دیگه ای پیدا می شه و به دختره میگه: “من پسر ثروتمندی هستم، با من ازدواج کن” به این میگن از بین رفتن سهم توسط رقبا
رقابت، واقعیت اغلب بازارهای امروزی است. پس سعی کنید به موقع و هوشمندانه عمل کنید.
تکنیک های بازاریابی
شما در یک مهمانی، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و مؤدبانه یه یه شاخه گلِ سرخ بهش می دید و می گید: «من پسر ثروتمندی هستم، با من ازدواج کن»، اما اون گل رو توی سرتون می زنه، چون شدیداً استقلالیه. به این می گن اشتباهِ تاکتیکی در بازاریابی.
تاکتیک ها همیشه می توانند چالش بر انگیز باشند، اما نگران نباشید، چیزی که مهم است، استراتژی است نه تاکتیک. در چنین مواقعی بلافاصله می توانید رفتارتان را عوض کنید.
تاثیرسوء سابقه در بازار
شما در یک مهمانی، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و می گید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛ همون لحظه یه دختر دیگه که قبلا با همین کلمات گولش زده بودید سروکلش پیدا می شه و رسواتون میکنه
به این میگن تاثیرسوء سابقه در بازار. اگر مستمرا در بازار از خودتان سو سابقه بر جای بگذارید، در بلند مدت هیچ جایگاهی در بازار نخواهید داشت.
بازاریابی سنتی
شما در یک مهمانی، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. به جایِ این که جلو برید و بگید: «من پسر ثروتمندی هستم، با من ازدواج کن»؛ به مادرتون می گید که با مادرش تماس بگیره و قرار خواستگاری رو بذاره. به این می گن بازاریابی سنتی
بازاریابی سنتی، در مقابل بازاریابی نوین، صرفا غلط نیست. بلکه مشتریان خاص خودش را دارد. دقت کنید چه محصولی را و در چه بازاری و به چه اشخاصی می فروشید. به نسل دهه هشتاد و نود دیگر نمی توان اینگونه فروخت…
دیدگاهتان را بنویسید