ارزیابی موفقیت شرکت ها با ترازوی جهانی BSC
در سالهای بسیار دور، مقیاس اصلی ارزیابی کسب و کار ها، میزان سودآوری آن بود. امروزه سودآوری به تنهایی کافی نیست. ممکن است سازمان شما سودآور باشد، اما نتواند رضایت مشتریان را آن طور که باید، جلب کند. برای ارزیابی موفقیت شرکتها و سازمانها، یک دستگاه سنجش بین المللی وجود دارد که تحت عنوان ترازوی جهانی BSC شناخته می شود.
ترازوی جهانی BSC یا Balanced Score card یکی از ابزارهای مدیریت استراتژیک است که اهمیت بسیاری در ارزیابی و مدیریت عملکرد شرکتها دارد. این ابزار، به صورت جامع و تعادل‌یافته، عملکرد شرکت را از چند بُعد مختلف اندازه‌گیری می‌کند و طریق سنجش میزان موفقیت، شناسایی نقاط ضعف و نقاط قوت سازمانها، به بهبود عملکرد آن‌ها کمک می‌کند.
فاکتورهای اصلی ارزیابی موفقیت سازمان ها و شرکت ها چیست؟
فاکتور های اصلی ارزیابی موفقیت شرکت ها بر اساس ترازوی جهانی BSC شامل سودآوری، رضایت مشتری و کیفیت، رضایت کارکنان و یادگیری می باشند. در ادامه هر یک از این فاکتورها را توضیح خواهیم داد:
رضایت سهامداران و شرکا (سودآوری)
در ارزیابی موفقیت شرکتها، توجه به نیازها و انتظارات سهامداران و شرکا بسیار حائز اهمیت است. این فاکتور با دو معیار اساسی، یعنی سودآوری و بازده سرمایه‌گذاری به همراه ارزش افزوده برای سهامداران مورد ارزیابی قرار می‌گیرند.
سودآوری نشان‌دهنده‌ی میزان سودی است که شرکت از فعالیت‌های خود به دست می‌آورد و در نهایت، تاثیر مستقیمی بر میزان سود سهامداران دارد. همچنین، بازده سرمایه‌گذاری میزان سودآوری و عملکرد سرمایه‌گذاری‌های انجام شده توسط سهامداران را نمایان می‌سازد و ارزش افزوده برای سهامداران نشان‌دهنده‌ی میزان بهره‌وری و سودمندی سرمایه‌گذاری‌های آنان در شرکت است.
در نتیجه، بررسی و ارزیابی این دو معیار مهم می‌تواند به شرکتها کمک کند تا عملکرد و عملکرد مالی خود را بهبود بخشند و توانایی ارائه‌ی سود و سودآوری برای سهامداران را افزایش دهند.
رضایت مشتری (کیفیت)
یکی دیگر از عوامل مهم در ارزیابی موفقیت شرکتها بر اساس ترازوی جهانی BSC ، توجه به مشتریان و ارتباطات آن‌ها با آنان می باشد. رضایت مشتریان بر اساس میزان رضایت مشتری از کیفیت محصولات، خدمات ارائه شده و ارتباط موثر با مشتری بررسی می شود.
این فاکتور از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا رضایت مشتریان می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از موفقیت و پیشرفت شرکت در بازار و صنعت موردنظر باشد.
همچنین، ارتباطات و ارتباط با مشتریان نقش بسیار مهمی در ایجاد و حفظ روابط مثبت با مشتریان دارد. ارتباطات موثر و مستمر با مشتریان می‌تواند بهبودی در فهم نیازها و ترجیحات مشتریان، افزایش وفاداری و حفظ مشتریان موجود، و جلب مشتریان جدید را فراهم کند.
رضایت کارکنان
از دیگر فاکتورهای مهم ارزیابی موفقیت شرکتها بر اساس ترازوی جهانی BSC، می توان توجه به کارکنان و وضعیت آن‌ها در محیط کار را نام برد. رضایت کارکنان با دو معیار اساسی بررسی می شود: رضایت کارکنان و شادی آن‌ها در محیط کار و توانمندسازی و رشد حرفه‌ای آن‌ها.
رضایت کارکنان نشان‌دهنده‌ی درجه‌ی رضایت و خوشبختی کارکنان درباره شرایط کاری، سیاست‌ها و فرصت‌های شغلی است و می‌تواند نشان دهنده کیفیت محیط کار و رفاه کاری در سازمان موردنظر باشد.
همچنین، توانمندسازی و رشد حرفه‌ای کارکنان می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از توانمندی سازمان در ارتقای مهارت‌ها و توانایی‌های کارکنان، و تضمین رشد و پیشرفت شغلی و حرفه‌ای آن‌ها در محیط کار عنوان شود.
بنابراین، ارزیابی این دو معیار اساسی می‌تواند به شرکتها کمک کند تا راهکارهای مناسبی را در جهت افزایش رضایت و خوشبختی کارکنان، و ارتقای مهارت‌ها و توانمندی‌های آن‌ها اتخاذ کنند و در نتیجه، عملکرد و موفقیت سازمانی را بهبود بخشند.
اثربخشی فرآیند ها (یادگیری)
چهارمین و آخرین فاکتور مهم در ارزیابی موفقیت شرکتها بر اساس ترازوی جهانی BSC، توجه به فرآیندها و یادگیری سازمانی می باشد. اثربخشی و بهره‌وری فرآیندها نشان‌دهنده‌ی میزان توانایی سازمان در انجام فعالیت‌ها و فرآیندهای مختلف است که در نهایت به کیفیت و کارایی کلی فعالیت‌های سازمانی تاثیر می‌گذارد. همچنین، اثربخشی فرآیندها می‌تواند به عنوان شاخصی از کارایی و عملکرد مدیریتی سازمان در بهره‌گیری از منابع و مواد موجود و بهینه‌سازی فعالیت‌ها و فرآیندهای آن تلقی شود.
از سوی دیگر، نوآوری و یادگیری سازمانی نشان‌دهنده‌ی توانایی سازمان در ایجاد و انتقال دانش، تجربه و فناوری جدید است که می‌تواند بهبود و ارتقای محصولات، خدمات و فرآیندهای سازمانی را تضمین کند. به علاوه، نوآوری و یادگیری سازمانی می‌تواند به عنوان عاملی برای ایجاد رقابت‌پذیری و تطابق با محیط تغییرپذیر باشد و به سازمان کمک کند تا با تغییرات محیطی و نیازهای بازار انطباق بیابد و رشد و پیشرفت خود را ادامه دهد.
در نتیجه، ارزیابی این دو معیار اصلی می‌تواند به شرکتها کمک کند تا فرآیندهای خود را بهینه‌سازی کرده و استراتژی‌های مناسبی را برای ایجاد نوآوری و ارتقای یادگیری سازمانی اتخاذ کنند، که این بهبود‌ها در نهایت منجر به ارتقاء کلی عملکرد و موفقیت سازمانی خواهد شد.
تحلیل و ارزیابی با استفاده از ترازوی جهانی BSC چگونه انجام می شود؟
ابزار و روش های اجرایی ترازوی جهانی BSC به شرح ذیل می باشد:
- انتخاب شاخص‌ها و معیارهای ارزیابی: در این مرحله، شاخص‌های کلیدی برای ارزیابی عملکرد سازمان انتخاب می‌شوند. این شاخص‌ها باید با اهداف استراتژیک سازمان همخوانی داشته باشند و بتوانند به صورت مستمر و قابل اندازه‌گیری توسط داده‌های موجود ارزیابی شوند.
- پیاده‌سازی و اجرای مدل BSC در سازمان: در این مرحله، مدل BSC در سازمان پیاده‌سازی می‌شود. این شامل ایجاد زنجیره‌ی علت و معلولی بین اهداف استراتژیک، شاخص‌ها، اهداف عملیاتی، و طرح‌های عملیاتی است. همچنین، نیاز به ایجاد سیستم‌ها و فرآیندهای مناسب برای جمع‌آوری داده‌ها و ارزیابی عملکرد وجود دارد.
- تجزیه و تحلیل داده‌ها و ارائه گزارش‌های عملکرد: در این مرحله، داده‌های جمع‌آوری شده از شاخص‌ها و عملکرد سازمان تجزیه و تحلیل می‌شوند. سپس، گزارش‌های عملکردی تهیه می‌شود که به مدیران و تصمیم‌گیرندگان سازمان کمک می‌کند تا بهترین تصمیمات را بر اساس داده‌های قابل اطمینان بگیرند و به بهبود عملکرد سازمانی بپردازند.
نتیجه گیری
با توجه به بررسی فاکتورهای اصلی ارزیابی موفقیت شرکتها با استفاده از ترازوی جهانی BSC، مشخص است که این ابزار مدیریتی بسیار ارزشمند و حیاتی است. توانایی ارزیابی عملکرد شرکت از زوایای مختلف از جمله سودآوری، رضایت مشتریان، رضایت کارکنان و کارایی فرآیندها با استفاده از این ترازو، به مدیران و صاحبان سازمان این امکان را می‌دهد تا عملکرد سازمان خود را به طور موثری بهبود بخشند.
اهمیت و جایگاه بی‌نظیر ترازوی جهانی BSC در ارتقای عملکرد سازمانی را نمی‌توان نادیده گرفت، زیرا این ابزار مدیریتی توانایی فراهم آوردن دیدگاهی جامع و تعادل‌یافته نسبت به عملکرد سازمان را دارد و به مدیران کمک می‌کند تا تصمیمات بهتری را بر اساس اطلاعات دقیق و شفافتری اتخاذ کنند، که در نهایت به ارتقاء عملکرد و پیشرفت سازمان کمک می‌کند.
به طور خلاصه، کسب و کار موفق کسب و کاری است که در وهله اول بتواند برای سهامداران سودآور باشد و در گام دوم بتواند رضایت مشتریان و کارکنان خود را جلب نماید و در نهایت، هر روز نسبت به بهبود فرآیندها و تغییرات پیرامون خود بکوشد.
دیدگاهتان را بنویسید