6 قدم موثر و کاربردی در مدیریت منابع انسانی + کیفیت زندگی کاری
آنچه در این مطلب خواهید خواند:
o قدم اوّل: ساختار نیروی انسانی را به درستی مشخص نمایید.
قبل از هرگونه استخدام نیرو، حتماً ساختار نیروی انسانی، شامل عناوین شغلی، شرح وظایف مربوط به هر شغل، رابطة هر شغل با بقیه مشاغل، شرایط شغلی از قبیل ساعات کار، امکانات، حقوق و مزایا، مسئولیتهای مربوط به هر شغل، اختیارات و… را مشخص نمایید. غالب تعارضهای بین کارکنان و کارفرمایان از همینجا شروع میشود.
o قدم دوم: در گزینش نیروی انسانی دقّت زیاد کنید.
گزینش بد، با آموزش خوب جبران نخواهد شد. گزینش بد با حقوق و دستمزد خوب هم جبران نخواهد شد. گزینش بد، با هیچ چیزی قابل جبران نیست. برای گزینش نیرو، به یک مصاحبه 15 دقیقهای اکتفا نکنید. برای یک گزینش خوب باید تعداد داوطلبها زیاد باشد، بنابراین آگهیهای استخدام را مدّت دارتر کنید و از همة کانالها برای فراخوان جذب نیرو استفاده نمایید. استفاده از آزمونهای شغلی استاندارد، استفاده از تستهای شخصیت شناسی و مصاحبههای استاندارد میتواند گزینش را دقیقتر و مؤثّرتر کند.
مطالعه بیشتر پیرامون گزینش کارکنان.
o قدم سوم: بعد از گزینش صحیح باید، آموزشهای مناسب ارائه دهید.
منظور از این آموزشها، آموزشهای رسمی و کلاس وار نیست، بلکه توجیه کارکنان تازه استخدام شده در مورد ارزشها، هنجارها، قوانین، آداب و اصول کار است. این آموزشها باید دقیقا در اوّلین روز استخدام ارائه شود. اگر همین آموزشها را شش ماه بعد از استخدام ارائه دهید، حتماً با مقاومت کارکنان مواجه خواهید شد.بنابراین خیلی مهم است که در نخستین روزهای استخدام چه آموزشهایی را به کارکنان ارائه مینمایید.
مطالعه بیشتر پیرامون آموزش کارکنان.
o قدم چهارم: فرهنگ سازمانی را مدیریت کنید.
از اینجا به بعد، این فرهنگ سازمانی است که تعیین کنندة نوع رفتارهای کارکنان است. باورها و نگرشها و هنجارها و رفتارهای هریک از کارکنان، روی تک تک سایر کارکنان تأثیر مستقیم دارد. سازمان را از شر افرادی که مدام در حال تزریق نگرشهای منفی به سایرین هستند، خلاص کنید. در مورد نگرشها مدام با کارکنان صحبت کنید. به رفتارها و نمادها و جزئیات دقّت کنید و مواظب باشید فرهنگ سازمانی به چه سمتی در حال حرکت است.
o قدم پنجم: انگیزه ایجاد کنید.
حقوق و دستمزد مناسب و به موقع، لازم است ولی کافی نیست. قوانین و مقررات مشخص و مدون هم نه تنها کافی نیست، بلکه بعضاً میتواند نتیجه عکس داشته باشد. خودتان را در مقام یک رهبر ببینید و مدام کارکنان را به عملکردهای بالاتر ترغیب نمایید. برای آنها الگو سازی کنید و همیشه انتظارات بالاتری برای آنها یاد آوری نمایید. ثابت کنید که به آنها اعتماد دارید و در تصمیم گیریها آنها را مشارکت دهید و اطمینان حاصل کنید که قدم به قدم رشد کردن را تجربه میکنند.
o قدم ششم: جانشین پروری کنید.
هیچ سازمانی نباید به کارکنانش وابسته باشد. کارکنان نباید این احساس را بکنند که با رفتن آنها، سازمان شما مختل خواهد شد. برای این کار، لازم است که سیستم سازمانی را در بخشهای مختلف ایجاد کرده باشید و فرایندها و دستورالعملها و سیستم بایگانی دقیقی داشته باشید. اجازه ندهید در سازمان بایگانی شخصی بوجود آید.
کیفیت زندگی کاری
از کار کردن لذت نمیبرید؟ انگیزهای برای رفتن به محل کار ندارید؟ احساس میکنید عمرتان به بطالت میگذرد؟ بین اهداف شخصیتان مثلاً یادگیری زبان، مسافرت، ورزش و… با اهداف کاریتان تضاد وجود دارد؟
چنین احساساتی امروزه بین بسیاری از کارکنان رواج دارد. چه به عنوان یک کارمند و چه به عنوان یک کارآفرین، آشنایی با اصول کیفیت زندگی کاری میتواند بهرهوری شما و یا سازمان شما را کاهش دهد. کیفیت زندگی کاری یکی از دغدغههای اصلی بسیاری از مدیرانی است که به آیندة سازمان و رضایت شغلی کارکنان میاندیشند.
کیفیت زندگی کاری یعنی جذاب کردن و چالشی کردن محیط کار و از بین بردن تضادهای بین کار و زندگی یا بهتر بگوییم ایجاد تعادل بین کار و زندگی.
ورزش، معنویت، تغذیه سالم، مدیریت زمان، یادگیری مهارتهای توسعه فردی و … می تواند در بهبود کیفیت زندگی شغلی موثر باشد.
فرسودگی شغلی از آنچه فکر میکنید، به شما نزدیکتر است.
انسان امروزی، با تغییرات و پیچیدگیها و عدم قطعیتهای بسیار زیادی دست و پنجه نرم میکند. در واقع انسان امروزی، بیش از هر زمان دیگری در معرض پدیدهای است به نام فرسودگی شغلی. فرسودگی شغلی از آن جهت که پدیدهای فیزیکی و ملموس نیست و از طرفی در مراحل اوّل آنچنان قابل تشخیص نیست، عارضهای است که دیر یا زود ممکن است گریبان هر فرد شاغلی را بگیرد. فرسودگی شغلی، افرادی را با عنوان مهندس، پزشک، کارمند، گارگر و یا مدیر و کارمند نمیشناسد. با این حال، افراد زیر بیشتر از سایرین در معرض فرسودگی شغلی قرار دارند:
o صاحبان کسب و کارهای خصوصی به دلیل مسئولیتها و مخاطرات زیاد.
o مشاغلی که زیاد تکراری هستند.
o افرادی که در شغل خود آزادی عمل و تنوع کمیدارند.
o افرادی که مسئولیتهای استرس زا و شرایط کاری مخاطره آمیز دارند.
فرسودگی شغلی ممکن است عوارض زیر را در پی داشته باشد:
o تعويض مكرر شغل و محل كار
o غيبتها و مرخصيهاي فراوان
o افت كميت و كيفيت كار
o تحت تأثير قرار گرفتن سلامت رواني فرد
o ضعف در اعتماد به نفس و مهارتهای ارتباطی
o كاهش كيفيت خدمت ارائه شده به ارباب رجوع
فرسودگي كاري عمدّتا ناشي از استرس شغلي است. به طوركلي ممکن است استرس به اشکال زیر بروز نماید:
فرد در شرايط و اوضاع احوالي قرارگيرد كه تحت فشار واقع شود. يا احساس ناراحتكنندهاي به او دست دهد، عصبي شود. احساس ناكامي و تنش كند و يا در تعارض و بلاتكليفي باشد. در چنین شرایط ميگوييم فرد تحت فشار رواني است. فرسودگی شغلی موجب خستگي هيجاني يا احساسی، مسخ شخصيت و احساس بی كفايتی شخصي میگردد.
مراحل فرسودگي شغلي
مرحلة ماه عسل: زماني است كه ما در جايي استخدام ميشويم و یا کار جدیدی را با شور و شعف خاصي شروع ميكنيم. اگر تشويق و رضايت به دنبال كار نباشد، بی درنگ كاهش انرژي آغاز ميشود و فرد بدون آن كه خودش متوجّه شود، به تدريج از انرژي جسمي و رواني تهي ميگردد.
كمبود كار مايه: مرحلهاي است كه فرد احساس كمآوردن انرژي ميكند و نارضايتي شغلي و خستگي شروع ميشود و فرد سعي ميكند از طريق پناهآوردن به خوابيدن زياد، مصرف سيگار، مواد مخدر و… به نوعي خود را فريب دهد.
آغاز نشانههاي مزمن فرسودگي: دراين مرحله خستگي مزمن، سردردهاي دورهاي، ترش كردن معده، خشم و افسردگي شديد شدت پيدا ميكند.
بحران: در اين مرحله بدبيني عميق، شك به توانایيهاي شخصي، نا اميدي و بروز ذهنيتِ فرار از مشكلات ايجاد ميشود.
مرحلة به بن بست رسيدن: يعني فرد مستعد خطر از دست دادن شغل ميشود. با همكاران و مدير در محل كار درگير ميشود. درخانه نيز با همسر و فرزندان خود برخوردهاي مكرري نشان ميدهد.
چطور فرسودگی شغلی را درمان و پیشگیری کنیم؟
o استفاده از روشهای مديريت زمان
o آموختن و استفاده از روشهاي كارآمد براي انجام كارها
o استفاده از روشهاي خاص آرامش مانند یوگا و…
o تغيير طرز فكر نسبت به كار و زندگي
o خوشبيني و گفت و گوی مثبت با خود
o توجّه جدي به رفاه جسمي و رواني از قبيل تغذية مناسب، ورزش و استراحت
o توزيع كارها و كمك گرفتن از ديگران
o شناخت و قبول تواناييها و ناتوانایيهاي خود (پذيرش خود)
o پذيرش واقعيتها و رها كردن آرمان و آرزوهاي ناممكن
o توسعة روابط دوستانه و صميمانه با ديگران
o انعطافپذيري در پذيرش ديدگاههاي ديگران
o پرورش حس شوخ طبعي و شاد بودن
دیدگاهتان را بنویسید