اشتباهات رایج بازاریابی در عصر بازاریابی نوین
زمان آن رسیده است که بازاریابی را به شیوه ای متفاوت انجام دهید تا همه چیز را بهتر کنید. تا عامل تغییری باشید که دوست دارید در جهان ببینید.
برای بازاریابی نقشه راه مشخصی وجود ندارد؛ اما می توانید از تکنیک های نوین استفاده کرده و از شیوه های قدیمی و منسوخ که دیگر در بازاریابی جایی ندارند، دوری کنید تا بتوانید به نتیجه برسید.
بازاریابی مبارزه، جنگ یا حتی مسابقه نیست.
بازاریابی فعالیت سخاوتمندانه کمک به دیگری است تا مشکلی را حل کند. بازاریابی این نیست که محصول یا خدماتتان را در بوق و کرنا کنید یا به زور چیزی را به کسی بقبولانید. بلکه فرصتی برای خدمت کردن است.
تبلیغات به تنهایی کافی نیست
سالیان دور، برای اینکه پروژه ای تجاری تغییری در مقیاس بزرگ بیافریند، کارآمدترین و ساده ترین روش استفاده از تبلیغات بود. تبلیغات کارساز بود؛ هزینه آن به صرفه بود و می توانستید هزینه را جبران کنید. اما چیزی که قابل توجه است، این است که تبلیغات در عصر امروز تنها کاری نیست که باید انجام دهید.
بازاریاب واقعی کسی است که دنیا را از چشم دیگران بتواند ببیند و تنش درست کند. ایده هایی داشته باشد که فراگیر شود. یعنی انجام کار سخت درک نیاز بازار و باز کردن جای پای تان در زمینه ای که کار می کنید.
بازاریاب بی شرم ما را شرمگین می کنند
یک فروشنده سمج برای دریافت بیشترین سود در کمترین زمان می تواند دست به کارهای بی شرمانه بزند و این کارها را انجام دهد: هرزنامه بفرستد، دوز و کلک سوار کند یا به زور افراد را متقاعد کند. آیا در حرفه دیگری کسی با افتخار این کارها را انجام می دهد؟
این رو ها برای جلب توجه به بهای پنهان کردن حقیقت، بسیاری از بازاریاب های اخلاق مدار و پرتلاش را از ارائه بهترین کارشان باز می دارد و آنها را پشیمان می کند.
کارآمدترین نوع بازاریابی درباره درک جهان بینی و خواسته های مشتریانمان است تا بتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. تمرکز این نوع بازاریابی این است که برای افرادی که به ما اعتماد دارند فراتر از انتظار عمل کنیم . این نوع بازاریابی به دنبال افرادی است که برای محصول یا خدمات ما سر و دست بشکنند، نه اینکه گول چرب زبانی ما را خورده باشند.
ماجرای قفل و کلید
منطقی نیست که در ابتدا کلیدی را بسازید، سپس به دنبال قفلی بگردید که بازش کنید. به عبارتی، ابتدا باید مشتریان هدف را شناسایی کنید، سپس به دنبال ساخت محصولات یا ارائه خدمات به مشتریان هدف خود باشید. این موضوع آسان تر از این است که ابتدا محصول را بسازید، سپس برای محصولات خود مشتری پیدا کنید.
لزومی ندارد که بازاریابی خودخواهانه باشد
در حقیقت، هرگز چیزی به عنوان بازاریابی نداریم.
بازاریابی فعالیت سخاوتمندانه کمک کردن به دیگران است تا به فرد دلخواهشان تبدیل شوند. بازاریابی یعنی خلق داستان های صادقانه؛ داستانهایی که به دل می نشینند و گسترش می یابند.
بازاریاب ها، راه حل و فرصت هایی را به افراد ارائه می دهند تا مشکلات خود را حل کنند. در مقابل، نوعی دیگر از بازاریابی وجود دارد که با هیاهو به راه انداختن، کلاهبرداری و زیر فشار گذاشتن افراد انجام می شود و بر خودخواهی استوار است. این روش در درازمدت نتیجه بخش نیست.
مقایسه رویکردهای سنتی و نوین در بازاریابی
بازاریابی در عصر حاضر دستخوش تحولاتی شده است که در مقایسه با رویکرد سنتی آن، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
نظر مشتری
در بازاریابی سنتی نظرات گروه مشتریان مهم است ، اما در بازاریابی مدرن نظر هر یک از مشتریان اهمیت دارد.
تصویر مشتري
بازاریابی سنتی تصویري روشن از مشتري ندارد، اما بازاریابی مدرن به دلیل نیاز به شناخت مشتري و امکانی که فن آوري اطلاعات و ارتباطات در اختیارش قرار می دهد ، تصویر روشنی از مشتري، نیازها و خواسته هایش در بانک هاي اطلاعاتی سازمان داشته و از آن بهره می گیرد.
محصول
براي سازمان هاي پیشین ارائۀ محصول استاندارد مزیت و سود به همراه داشت ، اما براي سازمان هاي امروزي تولید انبوه سفارشی سود به همراه دارد . در بازاریابی سنتی محصولاتی استاندارد براي مشتریان طراحی و ارائه می شود، درحالی که در بازاریابی مدرن ، تولید اگرچه به صورت انبوه صورت می گیرد، اما سفارش هر مشتري در آن لحاظ شده است.
تبلیغات
در بازاریابی مدرن با توجه به امکانات و رسانه هاي خصوصی مانند اینترنت، ایمیل و تلفن همراه و دیگر فضاهاي اختصاصی مجازي، براي هر فرد و پشتیبانی بانک هاي اطلاعاتی قوي در این زمینه که فن آوري اطّلاعات آن را امکان پذیر ساخته است.
ما شاهد تبلیغات اختصاصی براي یکایک مشتریان هستیم. در بازاریابی کلاسیک تبلیغات براي همه انجام می شود، حال آن که بسیاري از هزینه هاي تبلیغات مربوط به کسانی می شود که نه در بازار هدف قرار داشتند و نه آن را می دیدند.
ارتباطات
در نگاه مدرن، سازمان ها دیگر اجازه ندارند بدون اخذ مجوز از مشتریان، با آن ها ارتباط برقرار کنند. در حالی که در نگرش بازاریابی سنتی بدون توجه به این حق مسلم، سازمان ها به خود اجازه می دهند تا بر روي تلفن همراه مشتریان بدون اجازه و آگاهی آن ها پیام ارسال کنند. از سوي دیگر در این نگرش تنها به ارتباط یک سویه توجه می شود، درحالی که در بازاریابی مدرن تمام تلاش ها زبراي برقراري ارتباطات دوسویه سامان می یابد.
سهم بازار
در بازاریابی سنتی هدف، داشتن سهمی از بازار است. درحالی که در بازاریابی مدرن به دلیل اشباع شدن بازارها و رقابت سخت میان رقبا، سازمان ها به دنبال افزایش سهم خود از سبد مشتریان فعلی هستند.
نگرش به بازاریابی
درگذشته بازاریابی اصولا فعالیتی هزینه زا تلقی می شد، حال این که در شرایط فعلی و بدون انجام درست فعالیت هاي بازاریابی و استراتژي هاي اثربخش، امکان بقا و رشد وجود ندارد.
نتیجه گیری
اکنون وقت آن است که شیوه های تکراری و منسوخ، مزاحمت ها و فروش زورکی را تمام کنید. دیگر ارسال هرزنامه ها و تظاهر به خوش آمدگویی را متوقف کنید. اکنون زمان آن رسیده است که در مسیری طولانی و ماندگار استمرار به خرج دهید؛ مسیری که بیشترین سود را در دنیای بازاریابی مدرن برای شما به دنبال داشته باشد.
اگر یاد بگیرید که مشتریان چگونه رویاپردازی می کنند، تصمیم می گیرند و دست به کار می شوند؛ سپس بتوانید کمکشان کنید که به نسخه بهتری از خودشان تبدیل شوند، می توان گفت شما یک بازاریاب واقعی و حرفه ای هستید.
دیدگاهتان را بنویسید